معنا و مفهوم نماز
مقدمه:
این پژوهش به بحث وبررسی پیرامون معنا ومفهوم نماز می پردازد . آنان که غواص دریای معرفت و پیرو معصومین – علیهم السلام –اگرچه زاویههایی از نماز را مشاهده کردهاند لیکن چون شهودشان شخصی است نتوانستند آن را برای تشنگان بر ساحل نشسته بیان کنند .
زیرا که معرفت به نماز، چشیدنی است نه گفتنی ،گرچه گفتن و بیان نیز ممکن است راز و رمزهای آن را به ما نمایانده و جانهای خشکیده ما را به زلال آن آب زندگانی و طراوت بخش روشن کند،
لذا در این تحقیق به دنبال آنیم که در ابتدا مفهوم نماز را در لغت و اصطلاح که به معنی مختلفی چون اطاعت ، پرسش ، تعظیم و بزرگداشت وسپس حقیقت آن یعنی بپاداشت و اقامه این فریضه شریف را بیان نماییم.
.روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته ایم و سعی نموده ایم درحد توان ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم و در پایان می توان گفت ، نمازی که از ما مکلفین خواسته شده ،اقامه تمامی جوانب آن می باشد.
معنا و مفهوم نماز
تعاریف و مفاهیم
نماز در قرآن بیش از هر عبادتی تکرار شده وهیچ عبادتی در قرآن به اندازه نماز ، ذکرآن به میان نیامده به طوریکه بیش از 102 مرتبه نماز واحکام وآثار گوناگون آن مطرح شده لذا برای آشنایی با مفهوم آن به معرفی این فریضه پرداخته ایم.
1- ریشه واژه نماز
بر اساس بعضی از کتب تاریخی، برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سالهای حکومت اعراب بر ایرانیان به جای کلمه« صلاة» از کلمه« نماک» استفاده میکرده اند. و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای « الصلوة» کلمه« اَلنِّماک» وبه جای« حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ» جمله «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند.(2)
2- معانی نماز
معنی اول: خدمت وخدمتکاری ، اطاعت وفرمانبرداری(3)، سرفرودآوری وتعظیم(4)سر به زمین نهادن ، کرنش وتکریم(5)اظهار طاعت وبندگی(6)لذا واژه های« نماز بردن » ،« در نماز آمدن» ،«به نماز آمدن» و«نماز آوردن» به معنای پرستش کردن ، عاجزی نمودن ،خم شدن به علامت تعظیم وبندگی وبه خاک افتادن به قصد تعظیم در برابر پادشاهی یا بزرگی دیگر به کار رفته است(7)
معنی دوم: کلمه "نماز" ؛ به معنی« پرستش وادای طاعت ایزد تعالی(8)» و«عرض نیاز به سوی خدای عالمیان است به طریقی که در شریعت پیغمبران وارد شده است(9)» که در این معنی، معادل کلمه« صلوة» می باشد(10)
به همین منظور در ادبیات پارسی ، « نماز نیمروز» ، « نماز پیشین» ، « نماز میانین» ، به معنای«نماز ظهر» ،« نماز دگر» ، « نماز دیگر» ، « نماز پسین» ، به معنای « نماز عصر» و« نماز خفتن» به معنای« نماز عشاء» و« نماز بام» ،« نماز بامداد» ، «دوگانه» به جای « نماز صبح» به کار رفته است.
لازم به ذکر است که مردم فارسی زبان ، واژه« نماز بستن» را به جای «تکبیرة الاحرام گفتن» به کار می بردند.(11)معنی سوم: ازآنجا که شرط نماز ، طهارت است وکلمه نماز ، مفهوم طهارت وپاکیزگی را تداعی می کند ،
کلمه« نمازی» که منسوب به نماز و به معنای« دوستدار نماز» است، به معنی« پاک وطاهر» نیز به کار رفته است و«نمازی شدن» که مصدر مرکب است ، به معنای« پاک وطاهر شدن و شسته شدن وغسل داده وپاکیزه شدن» به کار رفته است.
همچنین« نمازی کردن» به معنی« پاک کردن ، شستن ، آب کشیدن ، وغسل دادن»و«نماز کن» به معنای « شستشوکننده» استعمال می شده است(12)
3- ریشه کلمه« صلوة»
در اصل کلمه صلوة بین علمای لغت وتفسیر اختلاف است بعضی گفته اند: صلوة از ریشه عبری است ودر زبان عبرانیان« صلوتا» کنیه یهودیان است.
برخی ، صلوة را از لفظ عبری« صلوة» مشتق می گیرند ودرمنابع سریانی الفاظی مشابه ومعادل با« اقامه صلوة» به چشم می خورد(13)چنانچه در قرآن کریم«صلوات» به صیغه جمع ؛ به معنی« معابد» به کار رفته است:
« وَلَولا دَفعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَتْ صوامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمساجِدُ یُذْکَرُ فیها اسْمُ اللهِ کَثیراً» « اگر خداوند ،برخی ازمردم را بوسیله برخی دیگر ، دفع نمی کرد ، صومعه های راهبان ، کلیساهای نصارا وکنیسه های یهودومساجدی که در آنها نام خدا بسیار زیاد می شود ، ویران می شد(14).»
برخی از متاخرین ، ریشه آن را آرا می پنداشته اند وبا تحقیقاتی که اخیراً به عمل آمده ، این احتمال قوت گرفته است که اصل«صَلوة» سریانی باشد و از آن زبان ، نخست در زبان جنوب عربستان ، معمول گردیده است.
وشعرا ، آنرا در اشعار به کار برده اند وپس از آن اعراب شمالی ، لفظ« صلوة» را از عربهای جنوبی گرفته اند. در هر حال ، پیش از اسلام این لفظ ، به معانی« پرستشگاه» و« نیایش» به کار رفته است.(15)
4- معانی صلوة
در اشتقاق معنوی نام« صلوة» در میان اهل لغت اختلاف نظر وجوددارد : معنای اول: گفته شده صلوة از دعا مشتق شده است(16)وبه معنای تبریک وتمجید می باشد وگفته شده نماز را به خاطر دعاهایی که در آن وجوددارد« صلوة» نامیده اند.(17)
« وَالصلاةُ الَتی هی العبادةِ المَخصوصَهُ اَصلُها الدُّعاء وسُمِّیت هذه العبادةُ بها کَتَسْمِیَةِ الشیءِ بِاسْمِ بَعْضِ ما یَتَضَّمَنُهُ (18)» معنای دوم: گفته شده که این کلمه از«صلی» که از« صَلَّیت العود علی النّار» به معنای « چوب یا عصا را به کمک آتش ، نرم و راست کرد(19)».
گرفته شده(20)وچون مشتمل بر«کمک خواهی» از خداست به این نام نامیده اند چرا که انسان با استعانت از خداوند ونماز نرم وانعطاف پذیر می گردد.(21) معنای سوم: امکان دارد که صلوة از« مصلی»« وصلة » که به معنای پیوستن است گرفته شده است. (22)
زیرا در نماز انسان چه از لحاظ روحی وجسمی به خدا می پیوندد وپل ارتباطی بین خدا وبنده است. معنای چهارم: در برخی از کتب لغت« صلوة» به معنی بزرگداشت وتعظیم نیز آمده است چنانچه لفظ« نم» در کلمه نماز به همین معنی است(23)
معنای پنجم: در جایی نیز صلوة به معنای« زیارت» آمده است. چنانچه از امیر المومنین - علیه السلام - درتفسیر« قد قامت الصلوة» آمده است که حضرت - علیه السلام - فرمود:« یعنی وقت زیارت ودیدار رسید»(24)
معانی ششم: صلوة به معنای رحمت می باشد (25)چنانچه خداوند در سوره احزاب می فرماید: «اِنَّ اللهَ وَمَلائِکَتَهُ یَصَلُّونَ عَلَی النَّبی یا آیها الَّذینَ امَنُو صَّلوُا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسلیما»« همانا خداوند و فرشتگان اوبر پیامبر درود می فرستند
ای اهل ایمان شما نیز بر او درود فرستید.»(26)معنای هفتم: ودر جایی صلوة را اوج گرفتن عقل به سوی خدا به حدی که برای اوسجده کرده و شکرگزار او باشیم(27) معنی شده است.
5- مفهوم اقامه به عنوان حقیقت نماز
آنچه به دنبال یک بررسی حقیقت جویانه در همه آیاتی که به موضوع نماز اختصاص دارد بیش از همه نظر خواننده کنجکاو را به خود معطوف داشته واورا به اندیشه وا می دارد.
این است که در اکثر مواضع ، هر جا سخنی از نماز رفته ،امر به اقامه وگزاردن آن شده جزیکی دومورد که موضوع شخصی بوده و مستقیماً به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مربوط می شده(28).
ونه تنها صلاة به تنهایی در قرآن مورد ستایش نیست ، بلکه حتی از« مصلین» دربرابر« اقامه کنندگان نماز» نکوهش شده است. آنجا که می فرماید: « فَوَیلٌ لِلْمُصَّلین اَلَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُون»« پس وای بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند. (29)»
ودر جای دیگردرمورد اعراب جاهلی فرموده است: « وماکان صلاتُهُم عندَ البَیْتِ الّا مکاءً وَتَصْدِیةً فذوقوا العذابَ بما کُنتُم تَکفُرون» «ونماز آنها در خانه کعبه جز صفیر وکف زدنی ( که خلق خدا را از خانه او منع کنند ).
چیز دیگری نیست پس بچشید طعم عذاب (خدا ) را به کیفر آنکه کافر شدید.(30) » در حقیقت هرکجا لفظ« صلوة» هست به دنبال آن کلماتی از جنس اقامه همچنون « أقِم» و« أقیموا» ودیگر مشتقات آن همراه نماز می باشد واگر نبود به دنبال آن ، دوام ومحافظت(31).
برنماز مورد تاکید قرار گرفته است.(32) حال برای آنکه معنا ومفهوم« اقامه» را بررسی نماییم ابتدا آنرا به صورت لغوی وسپس دراصطلاح فقها ، محدثین ، مفسرین وبزرگان بررسی کرده تا معلوم شود چرا همه ما مکلف به « اقامه نماز» هستیم نه به«قرائت آن ».
6-معنای« اقامه» درلغت واصطلاح
اقامه از ماده قیام به معنا ومفهوم دوام بخشیدن وادای حق هر چیز به تمام وکمال است و مقصود از اقامه برای نماز ، فراخواندن بهآن می باشد. وگفته شده اقامه نماز یعنی تسویه وبرابری صف های جماعت وتتمیم وتکمیل آنها.(33).
واقامه را به معنای بر پا داشتن هر برنامه ای وتعطیل نکردن آن دانسته اند به عنوان مثال هنگامی که گفته می شود« اقام القوم سَوْقَهم» یعنی « مردم بازار خود را بر پا کردند و به خرید وفروش پرداخته وآنرا موقوف وتعطیل نکردند.».
ومراد از آنرا« حق نماز را ادا کردن» یعنی اقامه نمازها و ادای فرایض دانسته اند به عنوان نمونه درباره کسی که جیره غذایی سربازان را که گفته می شود « فلانٌ یقیم ارزاقُ الجُند » یعنی او جیرة سپاهیان ( حق آنها ) را می دهد.»
و در نظر دیگر منظور از آن را قیام نماز می دانند وچون قیام درنماز ، نخستین رکن از ارکان نماز وکاری مداوم وادامه داراست ، درمیان سایر اعمال نماز ، توجه بیشتری بهآن شده است.(34) .
در جای دیگر ،« اقامه نماز» ، راست گردانیدن ، محکم و استوار کردن ومراقبت برآن معنا شده است.(35) ودیگر آنکه،« اقامه نماز» ازماده قیمومیت دادن گرفته شده ومعنی آن قیمومیت دادن محتوای نماز بر همه زندگی ،
کارها ،اندیشه ، عمل وحرکت مسلمانان می باشد ، قیمومیت بخشیدن به نماز بر همه زندگی ، حفاظت حقیقت ومحتوای آن در همه حالات ودوام بخشیدن به آن درهمه کارها وبرنامه هاست.(36).
درکتب دیگر « یقیمون الصلوة» را « با تمام رکوعها و سجودها وحفظ مواقیتها و حدودها و صیانتها « مما یفسدها أوینقصها(37)تعبیر کرده اند تا این نکته را برساند که« أنّ المقصودمن فِعْلِها توفیهُ حقوقِها وشرائطِها لا الاتیانُ بهیئتها(38)می باشد .
مقام معظم رهبری - حضرت آیه الله خامنه ای – دام ظله العالی – فرموده اند: به نظر می رسد که اقامه نماز ، چیزی فراتر از گزاردن نماز است ، یعنی فقط همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند بلکه این نیز هست که در جهت وسمت نماز [باید] .
به جهت وسمتی که نماز به آن فرا می خواند به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد .گویا بر پا داشتن نماز آن است که انسان با کوششی بایسته ، جو و فضای زندگی خود و دیگران را جوی نماز گزارانه یعنی خدا جویانه وخدا پرستانه سازد و همه را در خط وجهت نماز به راه افکند(39).
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز در این باره سخن رانده وفرموده اند:« به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگردد بلکه نمازی باشدکه واقعاً بنده رامتوجهخالق وآفریننده خویشسازد(40)».
« نمازگزارند ، گویی که در « اللّه » می نگرند وباوی راز و نیاز می کنند تصدیقاً لقوله –علیه السلام - « اُعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فانّه یراک(41)» .... و لفظ اقامه را از آن جهت باز گرفت تا تنبیهی باشد مؤمنان را که ثواب در معنی اقامت است نه درمجرد صورت نماز ، بزرگان دین ازآنجا گفته اند که نمازگزار فراوانند اما مقیمان نماز اندک ...
و معنی اقامه در نماز ، روی دل خویش فراحق کردن و همگی خویش در نماز دادن وشرط راز داری به جای آوردن واز اندیشه ها وفکرتها برآسودن است(42) در واقع می توان در یک جمع بندی کلی گفت : اقامه نماز به معنای حقیقی کلمه ، تحقق بخشیدن به موارد زیر است :
2- رعایت آداب نماز ( مانند دقت درانجام واجبات و مستحبات نماز و ارائه صحیح اذکار آن به عنوان ساختار وارکان نماز ).
3- اهتمام به نمازخواندن درمساجد ومشاهد شریفه و اماکن مقدس.
4- اهتمام به نماز جماعت.
5- دعوت اعضای خانواده به نماز .
6- دعوت دیگران به برپایی نماز(43)اقامه نماز اشاره به این است که نه تنها خودشان ( مقیمین ) نماز می خوانند بلکه کاری می کنند که رابطه محکم با پروردگار همچنان و در همه جا بر پا باشد(44)
7- اهتمام به بقیه شرایط کمال نماز ومواظبت بر روح وحقیقت نماز(45).درواقع جان وروح نماز ، همانا روی کردن وتوجه کامل به سوی خدا ، با اخلاص کامل، روی دل را واقعاً به سوی اوداشتن و خودرا در پیشگاه با عظمت اودیدن وبا اوسخن گفتن واز اوخواستن واظهار فقر ونیاز در برابر ذات اقدس غنی وبی نیاز اونمودن ودرمقابل جلال وکبریائیش ،
دردرون خویش احساس خوف وخشیت کردن ودرنتیجه با خضوع وخشوع بودن وخود را از هرچه جز اوست فارغ داشتن و از هر چه که جز اوست روی گرداندن وبه التفات ننمودن وامید به اوداشتن واز هر چه جزاو امید را بریدن و ترس از مقام او، ازچیزها ومقامهای دیگر، هرچه وهرمقامی باشد ، نهراسیدن و در تمام این احوال اورا شاهد وحاضر وناظر دانستن می باشد(46)و معنای باطنی نماز هفت چیز است که عبارتند از
: 1- خلاص به معنی قصد قربت و خالی بودن از ریا ،
2- حضور قلب یعنی فارغ بودن دل از غیر آنچه به آن مشغول است که خشوع دل را به همراه دارد،
3- تفهم و این غیر از حضورقلب است زیرا ممکن است کسی حضور قلب داشته باشد ولی نداند الفاظی که به زبان می راند به چه معناست،
4- تعظیم خدای تعالی
5- هیبت و آن ترسی است که بر اثر اندیشه بر عظمت خداوند پدید آید ،
6- رجا ، امید داشتن به احسان ولطف خداوندی که از هیبت او ترس به دل دارد ،
7- حیا وآن آگاهی بنده از تقصیر و یادآوری گناهان و شرم وحیا داشتن از خداوند می باشد.(47)
آنچه گفته شد به نیکی این مطلب را می رساند که نه تنها هدف غایی در تشریع نماز ، هرگز ، زمزمه کردن اذکار و اورادی خاص – بی توجه به معنای آنها – زیر لب و یا انجام حرکات وتشریفاتی چند نبوده بلکه دریافت محتوای بس عمیق این اذکار و اوراد از یک سو وگسترش مفاهیم آن در سطوح زندگی ازسوی دیگر بیش از همه ، تشریع این حکم را ایجاب می نموده است(48)
واقامه نماز ، سوای از پذیرش وانجام آن ،به عنوان فرمان الهی ، در حقیقت کوششی است درراه احیاء وابقاء فریضه نماز در میان مردم و تلاشی جاودانه درجهت شکل دادن روح و فلسفه نماز درزندگی فردی واجتماعی وزنده نگهداشتن فرهنگ مترقی آن در همه شئون زندگی است.(49)
لذا نماز با این وصف است که می تواند برای نمازگزار مفید ودارای آثاری بزرگ ونتایجی پی در پی باشد وانسانی به تمام معنا انسان بسازد.
آیا واژۀ «نماز» درفارسى و «صلاة» در عربى از ابتدا به معناى همین افعال و حرکاتِخاص به کار رفته است؟
عدهاى معتقدند واژه نماز درلغتِ فارسى از لفظ پهلوى نماک )caman( گرفته شده که آن هم از ریشۀ ایرانِباستان واژۀ «نم» )man( به معناى خم شدن و تعظیم کردن گرفته شدهاست.(50)
از جملهمعانى نماز در کتابهاى لغت فارسى عبارتند از: بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتکارى و فرمانبردارى.(51)
برخى معتقدند «صلاة» از ریشۀ عبرى گرفته شده و به معناى کنیسۀ یهودیان است؛ به نظر نولدکه (52)
«صلوة» از لفظ عبرى «صلوها» مشتق است.(53)
چنانکه لفظ «صلوات» در آیه 40 سوره حج: «... لَهُدِّمَتْ صَوٰامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَوٰاتٌ وَ مَسٰاجِدُ نیز به همین معنا مىباشد.(54)
راغب مىنویسد: اصل «صلاة» براى دعا بوده و از باب نامگذارى کل به نام اجزایش، بر نماز که بخشى از اجزاى آن دعا است(55)
اطلاق گشته. صاحب قاموس هم به دنبال دیدگاه مرحوم علامه طباطبائى رحمه الله «صلاة» را به معناى توجه و انعطاف گرفته است وافعالى را که مسلمانان باآن کیفیت خاص انجام مىدهند، نیز یکى از مصادیق توجه و انعطاف به خداوندمىداند.(56)
این واژه در اصطلاح بر عبادتى مخصوص با کیفیتى خاص اطلاق مىشود.(57)
درآیۀ: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلاٰئِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إِلَى النُّورِ وَ کٰانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً»(58)
نیز صلاتى که به خداوند نسبت داده شده، به معناى رحمت ویژه خداوند در حق مؤمنان است.(59)
نتیجه:
نماز درقرآن بیش از هر عبادتی تکرارشده به طوریکه بیش از 102مرتبه در مورد وجوب، احکام و آثار آن سخن به میان آمده و این نشانگردرجه اهمیت نماز می باشد.ریشه واژه فارسی نماز از لفظ پهلوی«نماک»گرفته شده و«نِم» به معنی «خم شدن و تعظیم کردن» است ونیز دارای معانی مختلفی چون خدمتکاری، پرستش وادای اطاعت ایزدتعالی و طهارت می باشد.
وریشه واژه عربی آن یعنی«صلوة»عبری است وتاپیش ازاسلام به معانی نیایش ودعابه کاررفته است و دراشتقاق معنوی آن اختلاف نظر وجود دارد و به معانی تبریک و تمجید، دعا، انعطاف پذیری، پیوستن، بزرگداشت، زیارت و رحمت استعمال شده است
.در اکثر مواضع سخن از نماز، لفظ اقامه به کاررفته به جز مواردی که موضوع مربوط به شخصیت پیامبر- صلی الله علیه وآله- بوده ودومورددیگرنیز بردوام و محافظت برنماز تأکید شده است،
و اقامه را می توان به معنای دوام بخشیدن، تتمیم و تکمیل نماز جماعت،حق نماز را اداکردن و...دانست و دراین باره جان و روح نماز را همانا توجه تام به خداو با اخلاص کامل خود را در پیشگاه باعظمت او دیدن و با خضوع و خشوع بودن ومعانی باطنی نماز یعنی حضورقلب و تفهیم و تعظیم و هیبت و رجاو حیاءرا رعایت نمودن است .بنابرآنچه گفته شدچنین نمازی اثرگذارو منتج خواهدبود.
پینوشتها:
1.محمدخزائلی ، احکام قرآن ، ص 338 .
2. حسن راشدی ، نماز شناسی ،ج 1 ، ص 65 .
3. علی اکبر دهخدا ، لغت نامه ، ج 14 ، ص 22731 .
4.محمدمعین ، فرهنگ فارسی ، ج 4 ، ص 3443 .
5.علی اکبر دهخدا ،ج 14،ص22731 .
6.حسن عمید ، فرهنگ فارسی ، ص 1179 و حسینعلی وکیلی ، فرهنگ فارسی ، ص 637 .
7. علی اکبر دهخدا ، همان
8. حسن عمید ، همان
9.علی اکبر دهخدا ، همان
10. حسن راشدی ، همان ، ص 67
11.علی اکبر دهخدا ، همان
12. علی اکبر دهخدا ،همان
13. محمد خزائلی ، همان ،ص 338
14. حج / 40 .
15. محمدخزائلی ،همان ، ص 339 .
16. جمعی از مولفین ،المعجم الوسیط ، ج 1 ، ص 522 ، ومحمدبندرریگی ، فرهنگ بندرریگی ، ج 2 ، ص 1257 .
17.حسن راشدی ، همان ، ص 75.
18. راغب اصفهانی ، مفردات الفاظ قرآن ، ص 293.
19. «صلی العصا بالنار وعلیها، عصا را بر آتش گردانید تابرای راست کردن نرم شود». خلیل جر ،فرهنگ لاروس ، ترجمه سید حمید طبیبیان ، ج 2 ، ص 1329 .
20. جواد ملکی تبریزی ، اسرار الصلوة ، ترجمه رضا رجب زاده ، ص 115 .
21. حسن راشدی ،همان ، ص 76 ،
22. جواد ملکی تبریزی ،همان.ص115
23. حسن را شدی ، همان، ص 75 .
24. جواد ملکی تبریزی ، همان ،ص115
25. حسن راشدی ،همان، ص75 ،ومیرزا جواد ملکی تبریزی همان ، ومحمدبندرریگی ، همان . ج2،ص1257
26.احزاب / 57 .
27. محمدبندرریگی ،همان .
28. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانحَر» سوره کوثر ( 108 ) آیه 2.
29. ماعون / 4و5.
30. انفال / 35.
31. همچون سوره معارج (70) آیات 22 و23 وسوره مؤمنون (23) آیه 2.
32. محمد رضا رضوانطلب ، پرستش آگاهانه ، ص 76 .
33. سید ابراهیم سید علوی ، نماز در قرآن ، ص 20.
34. فضل ابن حسن طبرسی ، مجمع البیان ، علی کرمی ، ج 1 ، ص 100.
35. سید ابراهیم سید علوی ، همان.
36. محمد جواد شفیعیان ، همان ، ص 21 و 22.
37.«یعنی به تمام کردن رکوع وسجود ونیکو به جا آوردن آن وحفظ اوقات وحدود نماز وحفظ آن از آنچه نماز را فاسد یا ناقص می نماید.» سید عبداله شبر ، تفسیر القرآن الکریم ص 40 ومحمد باقر مجلسی ،بحار الانوار ، ج 82 ص 191 .
38. راغب اصفهانی ، همان ، ص 293. + مقصود از انجام آن دادن تمام حق و شرایط نماز است نه فقط آوردن هیأت و شکل آن .
39. سید علی خامنه ای ، از ژرفای نماز ، ص 15 .
40. مرتضی مطهری ،آشنایی با قرآن ،ج 1و2 ، ص 133 .
41. حدیث از امیرالمؤمنین – علیه السلام – می باشد .
42. رشید الدین میبدی ، کشف الاسرار ، ج 1 ، ص 34 و35 .
43. محمد وحیدی ، دانستنی های لازم از نماز ، ص 113.
44. عباس عزیزی ، سلامت روح ، ص 75.
45. محمدوحیدی ، همان .
46. علی آقا نجفی کاشانی ، برداشتی از نماز ، ص 23 .
47. با استفاده از : ملا احمدنراقی ، معراج السعاده ، ص 694 .
48. محمد جواد شفیعیان ، نماز عصیانی علیه شرک ، ص 17- 16 .
49. علاء الدین حجازی، فرهنگ نماز ، ص 154 .
50. بن خلف تبریزى، برهان قاطع، تحقیقمحمد معین، ج 4، ص 2167
51.همان؛ برهان قاطع، فرهنگدهخدا، ج 14، انتشارات دانشگاه تهران، ص 22731
52.. دانشمندآلمانى که آثارى در زمینهعلوم قرآن دارد.
53.. ر. ک: دکتر محمد خزائلى، احکام قرآن، ص 338
54. ر. ک: راغباصفهانى، مفردات الفاظالقرآن، مادۀ صلا
55.. ر. ک: همان، مفردات الفاظ القرآن
56.ر. ک: سیدعلى اکبرقرشى، قاموس قرآن، ج 4، ص 149-148. جهت مطالعه بیشتر ر. ک: دکتر محمد خزائلى، احکام القرآن، ص 338-340
57.. همان؛ برهان قاطع، همان مفردات الفاظ القرآن، محمد سیدگیلانى، ص 285
58.. احزاب، آیه 43
59.ر. ک: علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 335
منابع:
https://hawzah.net/fa/Book/View/45428/53190
نویسنده : خدابخش قیصری
منبع : اختصاصی راسخون
* این مقاله در تاریخ 1402/1/5 بروز رسانی شده است
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}